در دو چشمش گناه میخندید
بر رخش نور ماه میخندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله ای بی پناه میخندید
شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت :
« باید از عشق ، حاصلی برداشت »
سایه ای روی سایه ای خم شد
در نهانگاه راز پرور شب
نفسی روی گونه ای لغزید
بوسه ای شعله زد میان دو لب ....!
فروغ فرخزاد
نویسنده » سارا . ساعت 4:26 عصر روز پنج شنبه 87 مرداد 3
ستاره های آسمان شما()