زندگی رسم خوشایندی است !
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ ،
پرشی دارد اندازه ی عشق .
زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود !
زندگی جذبه ی دستی ست که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه ، در دهان گس تابستان است .
زندگی ، بعد درخت است به چشم حشره .
زندگی تجربه ی شب پره در تاریکی است .
زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد .
زندگی سوت قطاری ست که در خواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه ی مسدود هواپیماست .
خبر رفتن موشک به فضا ،
لمس تنهایی « ماه » ،
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر .
زندگی شستن یک بشقاب است !
زندگی یافتن سکه ی دهشاهی در جوی خیابان است .
زندگی « مجذور » آینه است ،
زندگی گل به « توان » ابدیت ،
زندگی « ضرب » زمین در ضربان دل ما ،
زندگی « هندسه » ی ساده و یکسان نفسهاست !
هر کجا هستم ، باشم ،
آسمان مال من است .
پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .
چه اهمیت دارد
گاه اگر میرویند
قارچ های غربت ؟؟!!
سهراب سپهری