روز دوم مدرسه ...!

 بازم سلام !  همگی که خوبن انشاا... ؟ می دونین که ؟! بازم مهر شد و بازم مدرسه ها باز شد  

 با اینکه هر روز باید روی ماه(  ) معلم و ناظم و مدیر و ...... تحمل کنیم اما باز یه جنبه های خوبیم داره که می دونم همتون خوب می دونید

 وای . اگه بدونین اذیت کردن و سر به سر معلما گذاشتن چه لذتی داره  اصلا وقتی معلم بی چاره می خوره زمین یا بچه ها اذیتش می کنن آدم دلش خنک می شه  

من خودم زیاد عرضه ی اذیت کردنشون و ندارم اما از لذتش بی بهره نیستم  شما چطور ؟ البته فکر کنم همتون تو این کارا استاد باشید  خلاصه اگه ترفند جدید دارید بگید امسال به کار ببریم   

خوب دیگه حرفام تموم شد  تا آپ بعدی مواظب خودتون بشید . خداحافظ

من و تو ....!

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

بدینسان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب

تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه

چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من

که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ کرده را از بی کسی ها می کنم هرشب

تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب

حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب